- بی طعمی
- بی مزگی
معنی بی طعمی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بی مزگی
بیمزگی بی لذتی
بی مزه
بی مزه، فاقد مزه
Flavorless
безвкусный
geschmacklos
без смаку
bez smaku
insípido
insapore
insípido
insipide
smakeloos
ไม่มีรสชาติ
عديم النّكهة
बेस्वाद
חסר טעם
isiyo na ladha
স্বাদহীন
بے ذائقہ
نا به سامانی
بی سویگی
امنیت
محرومیت، ناکامی
کرانجیگری
بی نظامی، بی روشی
سنگدلی
بی طرف بودن، در علوم سیاسی دخالت نکردن یک دولت مستقل در کشمکش های دولت های متخاصم